شهرسازی و گرایش های متنوع آن تقريباً يك رشته علمي جديد است كه ريشه هاي آن را بايد در پاره اي علوم كاربردي از قبيل معماري، معماري چشم انداز، مهندسي عمران و علوم اجتماعي و رفتاری دانست. دپارتمانهای آموزش شهرسازي در طول قرن گذشته در سراسر دنیا بر دامنه اي از تخصص هاي متفاوت متمركز شده اند که از آن جمله اند: مدل تئوري محور، رويكرد برنامه ريزي فيزيكي و طراحي محور و اخيراً رويكرد انتقادي ساختار گرايانه. تفاوت در رویکردها ، بخشي متأثر از تفسيرهاي متفاوت از ماهیت شهرسازی و بخشي ناشي از ميان رشته اي بودن اين تخصص است . با این حال، شهرسازی معمولاً بعنوان رشته اي كه فاقد تئوري ها و سنت هاي خاص خود است بحساب می آید.
نخستین شهرساز ویا نخستین کسی که به بیان اصولی درزمینه شهرسازی پرداخت، شخصی بنام « هیپوداموس» بود که درحدود سال 480 قبل ازمیلاد می زیست این شخص اصولی را برای شهرسازی زمان خود بیان نمود که منطقی وعلمی بود .اصول پیشنهادی این شخص، شهرسازی را بیشتر ازلحاظ تأمین آسایش ساکنین آن وازنظر تهیه احتیاجات روزمره به نحوی ساده مورد توجه قرارداده است . او معتقد است که شهر، بایستی ازمحله هایی تشکیل شود وساکنین هرمحله بتوانند مایحتاج خود راازبازارهای نزدیک خود فراهم سازند.بااین همه دامنه پیدایش تحولات امروزی دانش شهرسازی ، به قرن نوزدهم میلادی می رسد. دراثر رونق وتوسعه صنعت ومشکلات ناشی ازآن وبدنبال تأسیس مراکز تخصصی وعلمی ودانشگاهی درزمینه مسائل شهرسازی ،گامهای اساسی درحل مسائل شهری برداشته شد ونظریات مختلفی دراین زمینه عنوان گردید.یکی از اصلیترین معیارهای توسعه پایدار ملی، میزان توسعه یافتگی شهرهاست و به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران تنها راه دستیابی به این توسعه متوازان و پایدار شهری، اصلاح و ارتقاء ساختار نظام مدیریت شهری میباشد. اما این در حالی است که در کشور ما سامانههای مدیریتی شهرها دارای ساختارهای نظاممند و متناسب با نیازهای امروزی شهرها نیستند، بگونهایکه نیازهای وسیع شهروندان در همه زمینهها از یک سو و سیاستهای متفاوت و گاه متضاد دستگاههای خدمترسان شهری برای پاسخگویی به این نیازها از سوی دیگر، فضایی را فراهم کرده که به دلیل ناهماهنگی این دستگاهها و نیز چرخه معیوب اداره شهر، اثر بخشی این سیاستها را به حداقل ممکن کاهش داده است. از طرفي با توجه به روند افزایش جمعیت و گستردگی و پیچیدگی مسائل شهری و رشد شهرها، امروزه مدیریت امور شهرها به امری دشوار تبدیل گردیده است و به علت عدم هماهنگی میان مراجع و نهادهای مسئول مدیریت شهری، در کنار ساختار فضایی ناهماهنگ، مدیریت یکپارچه شهرها را با مشکل مواجه نموده است.بنابراین اهمیت شهرسازی ومدیریت جامع شهری در شهرهای امروز یکی از مهم ترین مسائل درزمینه حل وفصل مشکلات شهری ورفع کمبودهای ونیازهای جامعه شهری وروستایی خواهدبود.